- سلام بابا نوئل عصبانی
- سلام، ینی یکی نمیخواد مارو دعوت کنه؟ - ینی خونشون؟
- نه - پس چی؟
- انقد بیعرضه نباش همین!
بعد چرخیدیم دوباره، بدون اینکه حس کنیم رسیدیم سر جای اولمون. یه کاناپه گرد پیدا کردیم و روش نشستیم. کوکو، تبلت، موبایل. چراغهای زرد چشمک زن تهران. آآآآه خدای لعنتی!
ینی ,و ,روش ,نشستیم ,تبلت، ,کوکو، ,کردیم و ,پیدا کردیم ,و روش ,روش نشستیم ,نشستیم کوکو،
درباره این سایت